محل تبلیغات شما

 

برای محمد حبیبی و خدیجه پاک ضمیر

 خواهر عزیزم بانو خدیجه پاک ضمیر، سلام بر شما و محمد عزیز؛ عزیزِ همه ی ایرانیان پاکیزه خو و پاک ضمیر. اندوه زندگی من چنان عظیم است که در واژه نگنجد؛ و به نظرم اگر روزی نوشته شود، حتی جنایتکارانی که در ساختن این سرنوشت، مستقیم دست داشته اند، شاید در خلوت، چشم های بیرحمِ شان بعد از خواندن آن نمناک گردد. در زمانه ای زندگی می کنیم که جنایات بیشمارند، و از سوی دیگر بخاطر امکانات اینترنت خیلی زود از بسیاری از آن ها فورن با خبر می شویم. یعنی در شبانه روز ده ها خبر بسیار غم انگیز را می خوانیم و یا می شنویم. همین چند روز پیش بود که عربستان سعودی بر سر کودکان یمنی به بهانه ی مبارزه با رقیب، چنان بمب ریخت که ده ها کودک و چندین زن درجا کشته شدند و تعداد زیادی نیز زخمی گشتند؛ و این فاجعه چنان عظیم بود که حتی بسیاری از ارگان ها و شخصیت های نه چندان همدرد رنجدیدگان جهان هم اعتراض کردند؛ فاجعه در حدی بود که نمی شد اعتراض نکنند. و در جهان ما از این دست بیشمار است. با این حال وقتی نوشته ی پر از صمیمت و اندوهِ شما را در سایت حقوق معلم و کارگر» خواندم؛ بی اختیار گریه ام گرفت. سلام مرا به محمد عزیز برسانید و بگویید تا زمانی که معلم در زندان باشد، ما نیز آزرده و فریادگر و نارامیم؛ پس امیدواریم به زودی با شنیدن خبر آزادی شما، محمود و اسماعیل عزیز شادمان شویم.

در ضمن مثنوی بلندی دارم که چند سد بیت است؛ در واقع سرتیتر ده ها شعر است که از بدِ این روزگار به آن شکل در آمد؛ شاید روزگاری دیگر بطور کامل سروده شود؛ فعلن همان است؛ اما هوای سرای آن سخن بسیار گوناگون و چندگانه و خیال برانگیز و در نتیجه همراه با کشف خواهد بود برای خوانندگان اندیشمندی چون شما و محمد. بعد از خواندن متن شما و کمی گریستن، آن شعر را به شما دو معلم شریف و خدمتگزار میهن تقدیم کردم؛ هدیه به شما دو مرغ عاشق است. امیدوارم شور و حال آن سخن که با صمیمیت تمام سروده شده، و کشفیاتی که از سوی شما صورت می پذیرد، حالی دِگر ایجاد نماید و کمی و بیشتر از اندوه این روز ها و شب های رنج آور تیره بکاهد.

با احترام و ادب ویژه

لیثی حبیبی - م. تلنگر

و این هم نشانی شعر در وبگاهِ وَشتَنِ واژه ها»: آفتابِ عالمِ دریا وَشان - آفتابی ست از زمین تا کهکشان

 

صد روز تنهایی ………

بانو خدیجه پاک ضمیر / معلم

چوگان(تالشی) = چوبگان(برگردان به فارسی)

«من بچه هفت تپه ام، گرسنه ایم گرسنه»2

«من بچه هفت تپه ام، گرسنه ایم گرسنه»

، ,ای ,هم ,روز ,امید ,معلم ,ای از ,است که ,که در ,را به ,دست ما

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها